زمان جاری : جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 5:12 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 20
نویسنده پیام
admin-webmaster آفلاین


ارسال‌ها : 29
عضویت: 13 /11 /1392


معرفی فرقه وهابیت

جنبش وهابيت يک طرز تفکر است که ريشه آن به قرن چهارم و اعلام آن رسما در قرن دوازدهم توسط محمد ابن عبدالوهاب صورت پذيرفت واز بين رهبران سابق اين آيين تاثير گذارترين آن ابن تيميه بود که در اثر پافشاري بر عقايد خويش از طرف علماء اسلام تکفير و راهي زندان شد و در همانجا در گذشت وهابيان با افکار خشن خود باعث ايجاد اختلاف و تشتت و درگيري ميان مسلمين شدند و استعمار را خشنود نمودند محمدبن عبدالوهاب به توحيد دعوت مي کرد .اما توحيد غلطي که او مي گفت ،هر کس مي پذيرفت خون و مالش سالم مي ماند و گرنه مانند کفار حربي حلال و مباح بود.


جنبش وهابيت شعار بازگشت به گذشته را مي دهد .ضد تجدد هستند و اعتقاد دارند که بايد آثار تمدني و تاريخي تخريب شوند و هرگونه ساختن بقعه بر مزار بزرگان ،توسل جستن به پيامبر و اهل بيت و زيارت اهل بيت و..... را بدعت مي شمارند و هر کس چه از اهل سنت باشد چه شيعه باشد واين کارها را انجام دهد کافر است و بايد خونش ريخته شود . اين گروه متعصب باعث شدند که مسلمانان در بين مردم جهان به جماعتي آدم کش معرفي شوند ولي بررسي ها نشان مي دهد که وهابيون متعصب به پايان عمر خود نزديک شدند.در چند سال اخير ، هر چه جلو مي رويم و تحولات سياسي و اجتماعي بيشتري را تجربه ميكنيم . بيشتر متوجه ميشويم كه از نقش و جايگاه وهابيت در دنياي امروز غافل بوده ايم . ديرزماني عادت بر اين بود كه وهابيت به مثابه فرقه اي كه محبوبيت چنداني بين اهل سنت ندارد ، مورد نقد كلامي و فقهي قرار مي گيرد اما گسترش آگاهي ما درباره نقد روز افزون سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي وهابيت كه نه تنها شبه جزيره در دنياي اهل تسنن بلكه تمام جهان اسلام و حتي دنياي امروز را در نورديده است نشان داد كه وهابيت چيزي بيش از يك فرقه يا مذهب عادي است .توجه وهابيت به فلسفه و تجدد اندك است و هنوز براي وهابيان مسئله مهمي به نام مدرنيته وجود ندارد توجه وهابي ها به برخي مسائل تجدد مانند ليبراليسم ، سكولاريسم و ...... به اين علت است كه بتوانند غرب را به ويژه از آن نظر كه تهديد كننده هويت سياسي و بعضاً اخلاقي وهابيت است نقد و رد كند. يكي از جنبه هاي جذاب وهابيت به ويژه وهابيت جهادي در عصر حاضر تقابل آن با تجدد و در واقع بحران جامع مدرن است . وهابيت داراي هويتي سنتي در تقابل با مدر نيسم است ، بلكه اين تقابل ناشي از بحران خود دنياي تجدد است نه هويت وهابيت (كه اساساً سنت ستيز است) . اهميت موضوع: جنبشهاي اسلامي طيف وسيعي را تشکيل مي دهند که در اين طيف از راست بنيادگرا تا چپ شبه مارکسيستي رادر بر مي گيرد .جنبشها بيشتر ونداليست هستند يعني بي اعتناء به گذشته و در شکل افراطي تخريب آثار تمدني و تاريخي .روي هم رفته جنبشهاي اسلامي شعار بازگشت به گذشته را مي دهند .اتميست هستند يعني وقتي بينش نسبت به يک پديده جامع نباشد فقط بخشي از آن پديده را مي بينند.ضد تجدد هستند .حقوق زن را قبول ندارند .خشونت طلب هستند. دنيا گرا و آنتي دمکراتيک (بي مهر نسبت به دمکراسي) هستند.بسياري از جنبشها آنچه که به کام آنها است قبول و آنچه به کام آنها نيست پاک مي کنند.در گفتمان ديني معاصر واسلام سياسي که جنبشها مروج آن هستند روي آن قسمتي تاکيد مي شود که به نفع دنياي سعادت است و از ابعاد ديگر غافل مي شوند. جنبش ها چنان از حيات دنيا ياد مي کنند و چنان وزنه اي برايش قائلند که گويا دين اسلام صرفا\" دين دنيايي است.با انديشيدن در اوضاع زمان و حوادث تلخ واسفباري که بر جهان اسلام مي گذرد بايد دشمن واقعي اسلام را بشناسيم .اکنون متجاوز از صد سال است که نبرد فکري و عقيدتي بر ضد اسلام آغاز شده و اردوگاههاي شرق و غرب بر ضد اسلام بسيج شده اند و هفته و ماهي نيست که با عناوين گوناگون بر ضد اسلام م تعليم آن کتابهاي منتشر نشود ما بر آنيم تا در اين مجموعه با بررسي منابع معتبر و بررسي جنبش وهابيت به نتيجه اي برسيم که اولا\" چرا چنين جنبشهاي در جهان بوجود مي آيد ،چه کساني آنها را حمايت مي کنند و چه تاثيري بر جهان امروز به خصوص جهان اسلام دارد و همچنين ديدگاه مذاهب تشيع و تسنن نسبت به اين تفکر و جنبش چگونه است. ريشه و پيشينه تحقيق: پس از برقراري نظم جديد و اصلاحات غرب گرايانه در عثماني جناح هاي سنتي تر جامعه اسلامي دست به مقاومت زدند يکي از اين واکنش ها توسط محمد بن عبدالوهاب انجام شد. وتفسير بسيار محدود و تنگ نظرانه از دين ارائه مي داد . اين تفسير عبارت است از اينکه هر عملي بايد از جانب دين حکم جواز بگيرد و عدم مغايرت کفايت نمي کند.در نگاه و تفکر حنبلي ها براي اينکه هر عملي حرام نباشد بايد تاييد ديني نداشته باشد.نقطه مقابل اجتهاد به دين (که هر عملي که از جانب دين حرام ندانسته نشده مباح است.همزمان با قيام محمد علي پاشا در 1801 وهابيون و طرفدارانشان بعد از تعرض به کربلا و با اتخاذ عبدالعزيز بن سعود در عربستانزمينه اتحاد شمشير و قلم را فراهم کردند و شبه جزيره را از چنگ قدرت باب عالي در عثماني خالي کردند.هر چند جنبش هاي امامان زيدي در يمن به اخراج ترکان منجر شده بود اما زمينه هاي داخلي نجد به خصوص تفرقه و تشدد اسلامي قبيله اي موجب شد تا مردم دعوت وهابيان را بپذيرند کتاب التوحيد عبدالوهاب مبتني بر مبارزه با بدعت و خرافه و بازگشت به سنتهاي واقعي بود.سعوديها با سرکوب قبايل و اميران و شيوخ محلي بحرين و کويت را اشغال کردندو در سال 1803 بر مکه و مدينه مسلط شدند و مقبره ها و گنبد ها و قبور مقدس را تخريب نمودند. علماي مخالف وهابي اعدام شدند و با توسعه قدرت وهابيون در سوريه ،عراق،فلسطين بارگاه ائمه شيعه را تخريب کرده و جواهرات و اشياي قيمتي را غارت کردند .عثماني ها در يک مرحله در1818 توسط محمد علي پاشا حاکم مصر وهابيون راسر کوب کردند ولي دو سال بعد وهابيون در رياض متمرکز شدند.و با ارتباط آنها با انگليسيها و فراخواني نيروهاي پاشا از عربستان در 1840 نيمه قرن 19 مجدد وهابيون بر عربستان حاکم شدند. شرح حال ابن تيميه يکي از کساني که در طول چندين قرن ،مورد توجه خاص وهابيان قرار گرفته و براي او ارزش فراواني از نظر علمي قائلند تقي الدين احمد بن عبدالحليم معروف به ابن تيميه است. او کسي است که افکار وهابيت از او سرچشمه مي گيرد .وهابيان براي او کنگره هاي علمي گرفته و کتاب ها يي در مدح و منزلت و شخصيت علمي اش تاليف نموده اند و در حقيقت او را موسس مذهب خود مي دانند. اگر چه آنان در ظاهر اين مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفي مي نمايند.او در سال 661 ه.ق در شهر حران متولد شد و در سال28 7 ه.ق در دمشق وفات يافت پدرش او را براي رسيدن به اجتهاد و نشستن بر کرسي درس آماده کرد تا آن که بعد از وفات پدرش بر کرسي تدريس در مسجد جامع دمشق نشست و درسش را در زمينه هاي مختلف از قبيل تفسير ، فقه و عقايد گسترش داد. لکن به خاطر کج سليقگي و انحرافي که داشت در صدد مخالفت بر خاست . فتوا و نظرات اعتقادي وفقهي اش براي او مشکل ساز شد . در جواب نامه ها و سخنان خود اعتقاداتش را که با عقايد عموم مسلمين سازگاري نداشت از قبيل تجسيم حرمت شفاعت ،حرمت توسل و......ابراز کرد. شرح حال زندگي پايه گذار وهابيت: افکار وپندارهاي ابن تيميه با مرگ او و شاگردش ابن قيم به بوته فراموشي سپرده شده بود تا اينکه اين آرا توسط فردي به نام محمد بن عبدالوهاب از زاويه انزوا و گمنامي در آمد.مسلک و آيين وهابيت منسوب است به شيخ محمد فرزند (عبدالوهاب) نجدي که اين نسبت بر گرفتهاز نام پدر او عبدالوهاب است . او در سال 1115ه.ق در شهر عينيه از شهرهاي نجد کشور عربستان به دنيا آمد . پدرش در آن شهر قاضي بود شيخ از کودکي به مطالعه کتب تفسير، حديث و عقايد، سخت علاقه داشت و فقه حنبلي را نزد پدرش که از علناي حنبلي بود آموخت.بعد از آن شروع به مسافرت به کشورهاي اسلامي نمود. چهار سال در بصره پنج سال در بغداد اقامت نمود. و به ايران نيز مسافرت کرد .در کردستان يک سال ودر همدان و اصفهان وقم به فراگيري فلسفه پرداخت و بعد به حجاز بازگشت. و بعد از هشت ماه که در خانه خود اعتکاف نموده بود بيرون آمد و دعوت خود را آغاز نمود.با پدرش به شهر حريمله هجرت کرد و تا وفات پدر در آنجا ماند در حالي که پدرش از او راضي نبود .او تمام مسلمانان را بدون استثناء تکفير مي نمود به اتهام اين که آنان متوسل به پيامبر (ص) مي شوند و بر قبور اولياي خود گنبد و بارگاه مي سازند و به قصد زيارت قبور سفر مي کنند و ا ز اوليا ء طلب شفاعت مي کنندو......وهبيان با اين افکار خشن باعث ايجاداختلاف و تشتت و در گيري ميان مسلمين شدند .محمد ابن عبدالوهاب به توحيد دعوت مي کرد اما توحيد غلطي که او مي گفت .هر کس مي پذيرفت خون و مالش سالم مي ماند و گرنه مانند کفار حربي حلال و مباح بود او درسال 12ه.ق در گذشت . پس از وي پيروانش نيز به روش او ادامه دادند. شرح اصلي تحقيق: برخي از فتاواي وهابيان1-نشستن خدا برعرش و کرسيعبدالرحمن بنحسن بن محمد بن عبدالوهاب مي گويد:ان الله يجلس علي العرش و الکرسيهمانا خداوند بر روي عرش و کرسي مي نشيند.صالح بن فوزان مي گويد: ان الله استقرعلي العرش(خداوند بر روي کرسي خود استقرار دارد.) 2- تحريم احترام به پرچمگروه دائمي وهابيان مي گويند:براي مسلمانان جايز نيست که براي پرچم هر کشور يا سلام کشوري برخيزند،بلکه اين کار از بدعت هاي منکري است که در عهد رسول خدا (ص)و عهد خلفاي راشدين (رض) نبوده و منافات با کمال توحيد واجب و اخلاص تعظيم براي خداوند واحد دارد و راهي به سوي شرک است و در اين کار مشابهي است به کفار و در عادات قبيح انها ... 3-تحريم نصب قاب عکس بر ديوار ابن عثمين وهابي مي گويد :آويزان کردن تصاوير بر ديوار خصوصا\" تصاوير بزرگ حرام است ، حتي در صورتي که برخي از جسم يا سر ان ظاهر شده باشد. چرا که قصد تعظيم در آنها ظاهر است و اصل شرک همين گونه غلوهاست ... 4- جلوگيري از احترام به استادبن باز وهابي مي گويد:ايستادن دختران براي معلم زن خود ، و نيز براي معلم مرد کاري است که نبايد انجام گيرد و کمترين حکمي که بر ان است کراهت شديد است... 5- جهنمي بودن اکثر زنان ابن عثمين در اين باره مي گويد:اکثر اهل جهنم زنان هستند. مي گويد:اين مطلب صحيح است. چرا که پيامبر (ص) در خطبه اي که در ميان آنان ميخواند فرمود: (اي جماعت زنها! راست بگوييد، چرا که شما را بيشتر افراد اهل جهنم يافتم)6- حکم عدم جواز اذان با نواراذان گذاشتن با نوار صحيح نيست. چرا که اذان عبادت احتياج به نيت دارد . 7- تحريم قرائت قرآن براي ميتاجير کردن قاري براي قرائت قرآن کريم بر روح ميت از جمله بدعت هاست که نه اجري براي قاري دارد و نه براي ميت . 8- تحريم به صاحبان عزااجتماع در خانه ميت به جهت تسليت به يک ديگر داراي اصلي از عمل سلف صالح نبوده و مشروع نيست. خصوصا\" که اگر اين عمل همراه با روشن کردن چراغ و گذاشتن صندلي و باز کردن درب خانه باشد که گويا شب عروسي است. و اين جمله بدعت هايي است که پيامبر درباره انها فرموده در هر بدعتي گمراهي است. ديدگاه علماي شافعي درباره ابن تيميه شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي (ت 748) بيان زغل العم و الطلب ص.18-17او درباره ابن تيميه مي نويسد: من بسيار در بررسي احوال او زحمت کشيدم و درباره او به اين نتيجه رسيدم که علت کنار گذاشتن او بين اهل مصر و شام و تنفر مردم از او و سرزنش و تکذيب و تفکير او به جهت تکبر و خود خواهي شدت علاقه به رهبري علما و توهين نسبت به بزرگان بوده است.تقي الدين سبکي شافعي(ت 756) ه .او درباره ابن تيميه مي گويد: بدان که جايز است و حسن دارد توسل و استغاثه و طلب شفاعت از پيامبر (ص) نزد پروردگار صبحان و متعالي و جواز و حسن ان از امور معلوم نزد هر صاحب دين بوده و معروف از فعل انبيا و مرسلين و سيده سلف صالح و علما و عوام از مسلمانان است. هيچ دينداري آن را انکار نکرده و به گوش هيچ کس در هيچ زماني نخورده است. تا انکه ابن تيميه آمد و در اين باره سخني گفت که مطالب را براي عقول ضعيف و پوشيده مشکل ساخت و بدعتي گذاشت که در هيچ عصري سابقه نداشته است و بس است تو را که انگار استغاثه و توسل از سوي ابن تيميه گفتاري است که هيچ عالمي قبل از او آن را معتقد نشده است . امري که باعث شد بين اهل سنت تفرقه و شکاف ايجاد شود. ديدگاه علماي حنفي درباره ابن تيميه محمد بن علاء بخاري حنفي او درباره ابن تيميه مي گوييد:از او درباره سخنان ابن تيميه سوال مي شد او قلبش از ابن تيميه متنفر بود تا اينکه بر اين امر استحکام يافت و لذا تصريح به بدعت گذاري او نمود و سپس او را تکفير کرد. و کار او به جايي رسد که اعلام کرد به اينکه هر کس به ابن تيميه لقب شيخ الاسلام بدهد با اين کارش کافر خواهد شد. محمد زاهد کوثري حنفي او درباره ابن تيميه مي گوييد:اگر بگوييم که اسلام در دوران هاي اخير به کسي مبتلا نشده که ضررش از ابن تيميه در تفرقه بين مسلمين بيشتر باشد هرگز در اين امر مبالغه نکرده ايم او کسي بود که به آساني با يهود و نصارا مسالحه داشت و درباره کتابهاي آنها مي گوييد که تحريف لفظي نشده است و لذا مستشرقان به آن توجه کرده اند او مردي تند مزاج بوده و سر سختانه بر فرقه هاي اسلامي علي الخصوص شيعه حمله مي نمود . و اگر نبود شدت ابن تيميه در ردش بر ابن مطهر ( منهاج السنته )به حدي که کار به جايي رسانده که به علي ابن ابي طالب کرم الله وجهه اعتراض نموده است . همان گونه که در اوايل جزء سوم از آن کتاب مشاهده مي نمايي و اين توهين به حدي است که بزرگان خوارج از آن ابا دارند با توهيني که نسبت به احاديث خوبي دارد که در اين زمينه وارد شده است. ديدگاه علماي مالکي درباره ابن تيميه: مالک بن انس ،امام مذهب مالکيچون ابو جعفر منصور عباسي از مالک سوال کرد : اي ابو عبدالله آيا رو به رسول خدا(ص) نماييم و دعا کنم ، يا رو به قبله دعا نماييم ؟ مالک در جواب او گفت : چرا صورتت را از طرف حضرت بر مي گرداني در حالي که او وسيله تو و وسيله پدرت آدم (ع) نزد خداي عزو وجل در روز قيامت است . او در رد ابن تيميه مي گويد : ولي اين مرد يعني ابن تيميه مذهبي را بدعت گذاشته است که همان تعظيم نکردن قبرهاست و اينکه به جهت ترحم و عبرت گرفتن بايد زيارت کرد به شرط آنکه به سوي آنها بار سفر بسته شود لذا تمام مخالفانش نزد او همانند کسي است که حمله کرده و باکي ندارد که به وسيله اي او را دفع مي کند.و چون به گمان خود شبهه سستي نداشته باشد تا بوسيله آن از خودش دفاع کند بي جهت و بدون انصاف به نسبت دادن به دروغ روي آورده است و لذا منصفانه در حق او گفته اند که عملش از عقلش بيشتر است. آيا وهابيت به پايان خود نزديک مي شود؟ ده سال از فروپاشي شوروي ،نگارنده کتابي تحت عنوان (پايان عمر مارکسيسم) به رشته تحرير در آورد.در آن کتاب بر اين نکته تاکيد شده بود که قراين و شواهد موجود گواهي مي دهد که مارکسيسم به پايان عمر خود نزديک شده و به زودي غروب خواهد کرد. در مقدمه کتاب چنين آمده بود: به اعتقاد من امروز اين واقعيت را که براي بعضي بسيار تلخ و ناگوار و براي بعضي شايد شگفت آور است.بايد بپذيريم که مارکسيسم و محصول آن کمونيسم به پايان عمر شکوفايي خود نزديک مي شود و هم اکنون در سراشيبي زوال قرار گرفته است.آري همان گونه که پيش بيني شده بود فروپاشي انجام گرفت و شوروي مارکسيست که با ان همه ادعاهاي بزرگ و اقرار بر اين که نظامسرمايه داري به زودي نابود خواهد شد و مارکسيسم تمام جهان را فتح مي کند.از هم متلاشي شد و به بايگاني تاريخ پيوست اين پيش بيني نه (علم غيب ) بود و نه (کهانت) بلکه برخاسته از طبيعت مارکسيسم بود.اکنون نيز تمام قراين و شواهد نيز نشان مي دهد که عمر وهابي گري افراطي به سر آمده و طرفداران و حاميان خود را به سرعت از دست مي دهد و به گذشته تاريخ سپرده مي شود. و هم اکنون آثار اين فروپاشي نمايان شده است. زيرا در بطن اصول وهابيت تندرو اموري نهفته است که قابل بقا و دوام به خصوص در دنياي امروز نيست. اين اصول عبارتند از:1-خشونت فوق العاده2-تحميل عقيده3- تعصب شديد و افراطي 4-عدم آشنايي به ارزش هاي فرهنگي5-جمود و مخالفت با هر پديده نوين6-ضعف منطق و برداشت نادرست از واژه قرآن خشونت و ضربه شديد بر پايه هاي اسلام در طول تاريخ کمتر کسي به اندازه وهابي هاي متعصب به اسلام ضربه زده است .اسلامي که دين رافت و رحمت بود و توصيه مي کرد. هر کاري را با نام رحمان و رحيم که بيانگر رحمت عام و خاص شروع شود.اسلامي که مي گوييد حتي مشرکان اگر براي تحقيق نزد شما آمدند آنها را پناه دهيد تا آيات قران را بشنوند،سپس آنها را سالم به وطن خودشان برسانيد (خواه اسلام را بپذيرند يا نه)اسلامي که مي گوييد در برابر بدي ها نيکي کنيد تا دشمنان سر سخت شما از اين همه محبت شرمنه شوند و دوست شما گردند.جاذبه اسلام در عصر ما آماده است که کار خودش را انجام دهد . ولي اعمال اين گروه خشن و متعصب متاسفانه سد راه گسترش اسلام شده و ضربه دردناکي به اسلام و مسلمين زد. تضاد عجيبشگفت آور اين که حکومت آنها که در سايه اين تفکر روي کار آمده ، بي توجه به اين گفته ها با تمام کشورهاي جهان از اسلام گرفته تا غير اسلامي – رابطه سياسي – اقتصادي و فرهنگي دارد، يعني با همه مشرکان جهان دوست است.واز آن فراتر ،تمام مکه و مدينه را به صورت کانوني اززيبا ترين هتل ها براي پذيرايي از مشرکان مسلمان که همه ساله به عنوان مراسم حج و عمره به آنجا مي آيند ،در آورده اند و بهترين پذيرايي را از اهل شرک مي کنند .و اين مشرکان درآمد عظيم و سرشاري براي آنها دارند.در حالي که قرآن مجيد مي گوييد مشرکان نجس هستند و آنها را به مسجدالحرام راه ندهيد و اگر از فقر مي ترسيد خداوند شما را به فضل خود بي نياز مي کند .راستي چرا در اينجا مشرکان ،موحد مي شوند و به عنوان ضيوف الرحمان (مهمان هاي خداوند) مورد مهر و محبت و استقبال قرار مي گيرند و کوچک و بزرگ ،خانه هايشان را دراختيار آنان قرار مي دهند. قشر جديد وهابي آنچه در حال زوال و سراشيبي سقوط متعصب و متحجر و خطرناک وهابي است که همه مسلمين را جزء خود مشرک مي دانند و جان ومال آنها را مباح مي شمرند ،تا چه رسد به غير مسلمان ،ولي قشر معتدلي در حال ظهور و بروز است . اين قشر که بيشتر از نسل تحصيل کرده و جوان تشکيل يافته و حتي بعضي از اساتيد و علماي بزرگ آنان با آنها هماهنگ هستند . داراي ويژگيهاي زير است. 1-مسلمانان را متهم به شرک نمي کنند و از خون ريزي بيزارند ،به عقايد ديگران احترام مي گذارند و برچسب کفر و بدعت به ديگران نمي زنند. 2-از گفتمان منطقي و دوستانه بين مذاهب اسلامي استقبال مي کنند و گوش شنوايي براي شنيدن سخنان ديگران دارند و کتب ديگران را نيز مطالعه مي کنند 3- مظاهر جديد و مثبت زندگي امروز را که دليلي بر حرمت آن در کتاب و سنت نيست ،بدعت نمي شمرند و با بزرگداشت بزرگان بزرگان اسلام مخالفت ندارد و ميان رسوم عرفي و شرعي فرق مي گذارند. 4-به زنان اجازه مي دهند که با حفظ حجاب اسلامي و موازين عفت به تحصيل علم و فعاليت هاي مقيد اجتماعي بپردازند . 5-و در يک کلمه ضمن تجديد نظر در افکار خشونت آميز گذشته،حاضر به تعامل با ساير فرق اسلامي جهان هستند و خشم و نفرت آنها متوجه کساني است که قصد نابودي مسلمين را دارند اين ها رفته رفته جاي سلفي هاي متعصب و فوق العاده خشن را مي گيرند . گسترش اين گروه در برخورد هاي علمي و فر هنگي در ايام حج و عمره به طور کامل نمايان است. نتيجه: اتحاد ويکپارچگي بين مذاهب اسلامي و حتي پيروان اديان الهي از شعار هاي اصيل اسلامي و رمز بقاي و پيشرفت اسلام و مسلمين بوده است . زيرا وحدت و همدلي در تحکيم روابط بين فرقه هاي اسلامي و تشکيل امت يکپارچه در سراسر جهان نقش حياتي دارد . جنبش وهابيت اين محصول نامطلوب سبب شد که متاسفانه نام اسلام در اذهان بسياري از مردم جهان ،با خشونت توام گردد وبهانه و دستاويزي بدي به دست مخالفان اسلام دهد تا آنجا که بسياري از کشورهاي ،مسلمانان را جماعتي آدمکش معرفي کنند . البته تبلبغات سوء آمريکايي ها و به خصوص صهيو نيسم نيز به اين امر بسيار کمک کرد. در حالي که اسلام پيام آور صلح ،عدالت و محبت بوده و هست. همه مسلمانان بايد بدانند که اين گروه اندک متعصب که همه را جزء خودشان مشرک مي پندارند و به همين دليل خون و مال آن ها را مباح مي شمرند ، نمايندگان اسلام واقعي نيستند .بديهي است که چنين مسلکي در دنياي امروز جايي ندارد و در سراشيبي سقوط است و پايان عمرش نزديک است و از همه عجيب تر اين که خشونت اين گروه دامان حکومتي را که خودشان بر سر کار آورده اند گرفته و ترورهاي وحشتناکي را در کشور سعودي به راه انداخته اند. تا آنجا که دولت سعودي تجديد نظر در تعليمات مدارس ديني وهابي را شروع نموده و افراد تندرو را از امامت مساجد بر کنار ساخته است که اين خود دليل ديگري بر نزديک بودن عمر وهابيت متعصب است. منابع : 1-رضواني . علي اصغر(1387)وهابيت از ديدگاه اهل سنت.قم .انتشارات دليل ما2-بهرام پور. ابوالفضل(1389)حق با کيست؟قم انتشارات اواي قرآن3-مکارم شيرازي.ناصر(1387) وهابيت بر سر دوراهي قم انتشارات امام علي(ع)4- سبحاني. جعفر(1387)آيين وهابيت تهران انتشارات مشعر5-رضواني. علي اصغر(1385)فتنه وهابيت قم انتشارات مسجد جمکران6-ناظمي قره باغ.مهدي(1390)وهابيت در جهان اسلام بعد از 11سپتامبر7-طبسي. نجم الدين.فرقه اي براي تفرقه (بررسي پيشينه فکري و سياسي جريان وهابيت)

سه شنبه 29 بهمن 1392 - 19:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :